یاد گرفته ام......

  

 

راه رفتن در این دنیا را هم بدون تو یاد گرفته ام !


یاد گرفته ام که چگونه بی صدا بگریم !


یاد گرفته ام که هق هق گریه هایم را با بالشم ..بی صدا کنم !


یاد گرفته ام چگونه با تو باشم بی آنکه تو باشی !


یاد گرفته ام ....نفس بکشم بدون تو......و به یاد تو !


یاد گرفته ام که چگونه نبودنت را با رویای با تو بودن...


و جای خالی ات را با خاطرات با تو بودن پر کنم !


یاد گرفته ام که بی تو بخندم.....


یاد گرفته ام بی تو گریه کنم...


و بدون شانه هایت....!


یاد گرفته ام ...که دیگر عاشق نشوم به غیر تو !


یاد گرفته ام که دیگر دل به کسی نبندم ....


و مهمتر از همه یاد گرفتم که با یادت زندگی کنم..................

زهر مار...

یه وقتایی هست 


که مــــزه‌ ی بودن یکی یه جوری رفته زیر دنـــدونت  

که وقتی دوری ازش 


همه‌چی می‌شه زهرمــــــــار .....!   

 

سکــــوت و صبـــوری ام را...

سکــــوت و صبـــوری ام را... 


به حساب ضعف و بی کسی ام نگذار... 


دلم به چیزهایی پای بند است.. 


که تـــــو یادت نمی آید......  

 

خسته ام....

 

 

سکوت همیشه به معنای رضایت نیست 

 

 

گاهی یعنی خسته ام از اینکه

 

 

 مدام به کسانی که هیچ اهمیتی برای فهمیدن نمی دهند 

 

 توضیح دهم....